وسطه بازار از هوش رفتم😂😂

اقا یکشنبه ب قول خودم رفتم با مادرم اول عکس از ریه بگیرم 

چون دکترم گفته بود بگیر برای اطمینان ک خدارو شکر سالم بود ریم 

منه خنگول هم از سره صبحش فقط ی لقمه نون پنیر کوچیک خورده بودم ناهار نخوردم 

اشتها نداشتم 

قرار بود ی اسنکی پیتزایی چیزی بخورم ولی  وقت نشد درگیره خرید شدم 

خلاصه از ساعت یک تا هفت من یکسره بیرون بودم 

رفتیم بازار بزرگ یکم خرید خونه هم بکنیم

داشتیم میومدیم ک یهو سرم گیج زد 😂😂

هی چشام سباهی میرفت 

ب مادرم و خالم میگم مگه میفهمن،؟

هیچی دیه یهو فقط حس کردم ک افتادم 

صدای شلوغی تو گوشم بود فقط 

هیچ عکس العملی نداشتم یعنی کاملا قش کرده بودم 

حالا کله ملت هم ریخته بودن سرم 

بکی روم اب میریزه یکی زیره پامو میزنه(طبق گفته مادرم و خالم)

خلاصه من بالاخره چشامو باز کردم و زنده شدم😆😆😅😂😂😂

ولی همرو سکته  دادم 

مرگو ب چش دیدم واقعا😐

حالا کله بازار دوستای بابامن همه میشناختنم😐😐😐قشنگ ابروم رفت 😂😂😂.

دکترم میگه از اعصابه

اخه این چندمین باره ک اینجوری شدم 

ایندفعه فشارم افتاده بود 

ولی دفعه های قبل و ک رفتم دکتر گف از اعصابه  و .   

پدر بدبختمم و زنگ زده بودن سکته داده بودن از ترس😐😐